شنبه میشه 38 روز که تو این 38 روز سه بار همو دیدیم. یبار کوتاه، عجله داشتی. یبار پست، یبارم یکشنبه.
چطور میتونم به این فاصله بعد از اینکه عادت داشتم هفته ای سه بار ببینمت واکنش ندم؟ برای تو شاید اسونه چون دورت پره. من خیلی خالیم. فقط تو بودی که دیگه نیستی.
″این عجیبه که حساب کردم چند روزه همو ندیدیم؟″ نه، ازت نمیپرسم. گره جدید نمیخوام و میترسم و تقریبا مطمئنم به اندازهی من برات مهم نیست.
تو گفتی احتیاج به زمان داری، گفتی طول میکشه. من میگم، شاید ما اصلا اون زمان رو نداشته باشیم. من سال دیگه این موقع دارم میرم. دارم میرم.
درباره این سایت